به بهانه چارمین سال درگذشت ناصر عبدالهی

طنین ناصریا تا ابد به گوش می رسد

مسوولان و مردم هرمزگان ناصر را تنها گذاشتند؟

مردی که تمام غم و بغض دریا را در وسعت صدایش گم کرد و با صدای خود به گوش تمام ایرانیان رساند، چهارمین سال است که در پیش ما نیست ولی هرگز صدای او در یادها و خاطره ها فراموش نمی شود و چه غریبانه چهارمین سالروز درگذتش برگزار شد.

  29 آذر ماه چهارمین سال درگذشت ناصر عبدالهی سپری شد تا بار دیگر جای خالی او در جمع ما حس شود و در این فکر فرو رویم آیا هنرمند تنها حضورش باعث بودن در یادها می باشد یا عملکرد او می تواند او را سال ها در ذهن ها نگه دارد؟

روز گذشته چه غریبانه مراسم ساروز درگذشت این خواننده جنوبی برگزار شد و مشخص نبود آیا مسوولان و مردم هرمزگان به این زودی ناصریایی را که تمامی فکرش معرفی هرمزگان به کشور و جهانیان بود را فراموش کرده اند؟ آیا نباید قدر کسی که تمامی هنرمندان هرمزگانی باز شدن عرصه هنری خود را در کشور مدیون او هستند روز گذشته با حضور خود بر مزار ناصر عبدالهی خانواده اش را دلگرم می کردند؟ و هزاران افسوس دیگر که شاید این از خصوصیات مردم جنوب نباشد که اینگونه از یکی از مفاخر خود دوری کنند.

 


از نکات جالب در مراسم سالروز عبدالهی می توان به حضور 15 نفر از طرفداران وی از استان های اصفهان، خراسان و تهران بر سر مزار او بود که باعث تعجب خانواده عبدالهی شده بود در حالی که حضور کم تعداد بندرعباسی ها بیشتر از همیشه حس می شد.

همچنین در این مراسم اثری از همسر و فرزندان ناصر عبدالهی نبود و تنها مادر و برادر این هنرمند حضور داشتند و از مسوولان اداره فرهنگ و ارشاد و انجمن موسیقی هرمزگان که دم از حمایت از هنرمند می زنند، دیده نشد! مشخص نیست دلیل این غیبت مشغله های کاری مدیران بوده است یا فراموشی این هنرمند که هر دوی این علت ها باعث تأسف دارد.

این مراسم به مدت 2 ساعت از آهنگ ها ناصر عبدالهی بر سر مزارش پخش و 30 تا 40 نفر علاقه مند حاضر در این مراسم به یاد وی گریستند.

در این مراسم علی ربانی، حجت قویدل پناه، پیروز قدم زنی، امیر و امین طالبی از دوستان و همکاران گذشته ناصر عبدالهی در مراسم سالگرد وی حضور داشتند در حالی که جای بسیاری دیگر از هنرمندان حس می شد.

در همین رابطه نسرین عبدالهی( خواهر زنده یاد ناصر عبدالهی ) در گفتگو با من افزود: متأسفانه عدم حضور مسوولان بر سر مزار ناصر باعث شکسته شدن دل خانواده وی شد تا بیش از پیش احساس تنهایی کرده و به این موضوع فکر کنیم که آیا فقط زنده بودن هنرمند است که ما را به یاد او می اندازد.

عبدالهی در مورد حق و حقوق آثار عبدالهی اظهار کرد: در حال حاضر برخی آثار وی بدون اجازه و اینکه امتیازی به ما تعلق بگیرد به فروش می رسد که در حال پیگیری هستیم.

وی از مسوولان خواست همواره به یاد هنرمندان باشند و حمایت از آن ها را تنها به زمان حیاتشان کافی ندادند.

بیوگرافی

ناصر عبدالهی جوانی بود که بر حسب یک اتفاق استعداد هنری‌اش کشف شد. گروهی از برنامه صبح به خیر ایران در ایام دهه فجر به بندر عباس رفته بودند. آنجا با یک جوانی برخورد می‌کنند که می‌بینند گرایشی به هنر و موسیقی دارد و سرود‌هایی را برای آن ها زمزمه می‌کند. همین جرقه ارتباط و انگیزه عبداللهی با موسیقی مرکز نشینان و دسترسی به رسانه و به انتشارات و موسسات تولید و نشر موسیقی می‌شود . به تهران سفری می‌کند و به هر صورت تقریبا خیلی زود و به سرعت جامعه به وی اقبال کرد و در ژانری که خودش به آن تعلق داشت یعنی ژانر موسیقی پاپ یا پاپ ایرانی با جان مایه‌ای از آن رنگ و روح موسیقی جنوب که باز خواست خودش بود، جایگاه و مخاطبینی پیدا کرد و جز موفقان این ژانر از موسیقی شد.

ناصر عبدالهی متولد ۱۰ دی ١٣۴٩ در محله مسجد بلال  بندرعباس است. پدرش عبدالرحمن عبدالهی کارگر بازنشسته شرکت ملی بود و مادرش مهرنگاربندری نیایی خانه دار است. از همان دوران کودکی علاقه به موسیقی و خواندن با وجود داشتن لکنت زبان در او دیده می شد.از ۱۳ سالگی به موسیقی علاقمند شد. فعالیت‌های هنری خود را از سال‌های نوجوانی در صدا و سیما و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی استان هرمزگان آغاز کرد.

شروع حرفه ای

وی کار حرفه‌ای را به طور جدی از سال ۱۳۷۴ خورشیدی آغاز کرد. در سال ۱۳۷۵ همراه با همسرش به تهران آمد. محمدعلی بهمنی شاعر هرمزگانی و دوست نزدیکش ، وی را به انتشارات دارینوش معرفی کرد. پس از آن آلبوم‌های ناصر را این انتشارات ضبط و منتشر کرد.در این هنگام بود که دومین آلبوم عبدالهی منتشر و آهنگ ناصریا وی در تمامی ایران به گوش می رسید و اینچنین این مردجنوبی به کشور شناخته شد. پس از ارائه ترانه ناصریا منتقدان عبدالهی گفتند که این کاری اسپانیولی است و از ملودی‌های جیپسی کینگ برگرفته شده‌است، اما وی معتقد بود که چنین نیست، و این کار ریتم عربی دارد ، ریتمی که بارها با سازهای دیگری نظیر عود، دهل، و دف نواخته شده‌بود. اما تاکنون هرگز با گیتار نواخته نشده‌بود ، اما عبدالهی این کار را انجام داد.

     

ملودی ترانهٔ ناصریا سال ۱۳۷۶ ساخته شد. شعر این آهنگ به گویش بندری است و به گفته عبدالهی هدف از ساخت آن اعتراض ضد ظلم در جهان و نیز همدردی با ستمدیدگان جهان بوده‌است . بر اساس متن شعر ناصریا اگر کسی قصد یاری مظلومی را داشته‌باشد پس از تحمل سختی بسیار و دشواری‌های این راه در پایان پیروز خواهد شد.

                                                

سبک فعالیت هنری

عبدالهی در ترانه‌های خود از کسی تقلید نمی‌کرد و صدایی منحصر به فرد داشت . بیشتر اشعار ترانه‌های او از سروده‌های محمدعلی بهمنی بود. در کار موسیقی به گفته خود وی تحت تأثیر سبک موسیقی ابراهیم منصفی بود. طوری که در سال‌های آغازین کار هنری ترانه‌های منصفی را بازخوانی می‌کرد.

عبدالهی همچنین با موسیقی غربی و ایرانی آشنا بود و به آثار محمدرضا شجریان و علیرضا افتخاری علاقه بسیاری داشت.

ناصر عبداللهی با حضور درخشانش در عرصهٔ موسیقی پاپ فارسی علاوه بر این که نام هرمزگان و بندرعباس را بر سر زبان‌ها انداخت و نگاه مردم ایران را به این خطهٔ آمیخته با ریتم ، گرم و زنده ساخت که ستایش و احترام را در خود به همراه داشت٬ خود باوری را هم برای جوانان جویای عرصهٔ موسیقی هرمزگان به همراه آورد . نمونهٔ خوانندگانی که بعد از ناصر عبداللهی در عرصهٔ موسیقی پاپ ایران مطرح شده‌اند کم نیستند . اعتماد به نفس بالای عبدالهی باعث شد که هر علاقمند به موسیقی خود را شایستهٔ مطرح و موثر بودن بداند. جدا از این ٬ خیل زیادی از جوانان این خطه به تاسی از وی به موسیقی روی آوردند که این مورد هم در جای خود قابل توجه و تقدیر است.

ترکیبی که ناصر عبدالهی برای ترانه‌هایش می‌ریخت از جهتی تازه و بکر بود و دلیل استقبال عظیم و اقبال بزرگش نیز جدا از صدای خاصش٬ ریتم و فضای کارش می‌باشد.

از یک سو گویش بندری که ریشه اوستایی دارد به دلیل هم خانوادگی اش با زبان سانسکریت و ریشه‌های مشترک فرهنگی اش با هند به موسیقی هندی نزدیک است و از سوی دیگر به دلیل ریتم تند و ضرباهنگ شدید در گفتار و رفتار و کلام مردم هرمزگان٬ با ریتم و لحن اسپانیایی نزدیکی فراوانی دارد ٬ رفتار موسیقی اسپانیایی را نیز در خود دارد. (عبدالهی) با آگاهی از این امکانات و ظرفیت‌های موسیقیایی٬ ترانه‌هایش را از این سو نزدیک تر می‌نمود. به دلیل همین تازگی زبان با ضرباهنگ متنوع و ریتم منحصر به فرد موسیقی هرمزگان(ناصر عبدالهی) در عالم موسیقی پاپ گل می‌کند. اگر چه پیش از او کسانی مثل (مهرپویا) از امکانات و سازهای هندی در راستای ترانه‌هایش بهره می‌گیرد اما تازگی کار عبدالهی به این دلیل است که او از امکانات فرهنگ‌های دیگر بهره نمی‌گیرد بلکه این مکان در فرهنگ موسیقیایی خودش(هرمزگان) وجود دارد و این موضوع وی را در این زمینه نیز پیشتاز می‌سازد.

بازگشت به زادگاه خود

ناصر که دیگر در اواخر فعالیت خود با ناملایماتی روبه رو شده بود و برخورد هایی مثل گذشته با وی نمی شد دل آزرده بار 10 ساله سفر خود به پایتخت را بست و به بندرعباس سفر کرد اما این بار او خوشحال نبود بلکه هزاران غم در خود پنهان کرد و این موضوع را اطرافیانش به خوبی حس کردند.در این 10 سال او کنسرت هایی را علاوه در تمامی شهرها ایران در ارمنستان، امارات، انگلیس، قطر و ... برگزار کرد و باعث ترویج موسیقی محلی ایرانی به خارج از کشور شد.

مرگ

ناصرعبدالهی در سوم آذرماه ۱۳۸۵ در بندرعباس بی هوش و به کما رفت و پس از گذراندن ۲۷ روز در کما (بیمارستان هاشمی نژاد تهران) سر انجام در یک روز زمستانی ، در ۲۹ آذر در حالی که تنها ۱۰ روز تا ۳۶ سالگی اش باقی مانده بود شمع وجود ناصرخاموش شد و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا بندرعباس در میان استقبال انبوه طرفداران خودبه خاک سپرده شد. دلیل مرگ نارسایی کلیوی اعلام شده است در حالی که شایعات زیادی پیرامون درگذشت وی به گوش می رسد اما آن چیزی که مهم است نبودن جسمش اما حضور یاد او در دل ها و خاطره مردم است.

آلبوم‌ها

بوی شرجی ،هوای حوا ،عشق است (همراه با پرویز پرستویی و محمدعلی بهمنی) ،دوستت دارم ،ماندگار

اما ناصر هرگز از یادها نخواهد رفت ، نه به خاطر مرگش یا صدای زیبایش بلکه به خاطر هنرپاک و والائی که به راستی فراموش نخواهد شد.

دل من یه روز به دریا زد و رفت ، پشت پا به رسم دنیا زد و رفت

پاشنه ی کفش فرار و ورکشید ، آستین همت و بالا زد و رفت

یه دفه بچه شد و تنگ غروب ، سنگ توی شیشه ی فردا زد و رفت

حیوونی تازگی آدم شده بود ، به سرش هوای حوا زد و رفت

دفتر گذشته ها رو پاره کرد ، نامه ی فردا ها رو تا زد و رفت

حیونی تازگی آدم شده بود ، به سرش هوای حوا زد و رفت

به سرش هوای حوا زد و رفت